هرروز به عشق مولایش حضرت علی (ع) لباس پهلوانی میپوشید و وارد گود زورخانه میشد و با صدای مرشد که میخواند: «هر کار که میکنی بگو بسما... / تا جمله گناهان تو بخشد ا... / دستت که رسد به حلقه سنگ بگو/ لاحول و لاقوة الا با...» زندگیاش را با عطر حضور حضرت دوست جلا میبخشید و جسمش و روحش را به آیین مردانگی و فتوت شستوشو میداد.
شهید محمدحسین جراحی، خوشخلق و مهربان بود و فروتنی را سرآمد زندگی کوتاهش قرار داده بود. او در سال ۱۳۳۷ به دنیا آمد. پس از ترک تحصیل به استخدام ارتش درآمد و از درجهداران متعهد ارتش بود. در دفاع از مرزهای میهن اسلامی، هنگامی که به محاصره دشمن درآمده بود، در نبردی شجاعانه در تاریخ سوم آبان سال ۱۳۵۹ در ماهشهر به شهادت رسید. وی در قسمتی از وصیتنامهاش نوشته است: «من به درگاه ایزدی میپیوندم و تاکنون راهم راه ایزد بود و از اینکه به طرف او میروم و در راه او برای ملت عزیزم جان ناقابلم را هدیه میکنم، خوشحالم».